ترکمن سسی-امان محمد خوجملی:سیاست و قدرت در آسیای میانه بر خلاف جهان آزاد سیر می کند.
نمایندگان فرمایشی و پارلمان های مجیز گو فعالیتی غیر از تسهیل راه دیکتاتوری برای دیکتاتورهای یکه تاز کار دیگری ندارند.
اخیراً پارلمانهای تاجیکستان و ترکمنستان راه مادم العمری را برای حاکمان این کشورها با اصلاح قانون اساسی هموار کردند تا دیکتاتورها تا آخرعمر خیالشان از این بابت راحت باشد که کسی آنها را به چالش نمی طلبد.
در صورتیکه قانون اساسی و تفکیک قوا و پارلمان در اصل برای جلو گیری از یکه تازی صاحبان قدرت و کنترل آنها برای جلو گیری از سرکوب و خفقان سیاسی می باشد.
اما در این کشورها همه چیز از اصل خود جدا و شکل کاریکاتوری مسخره به خود گرفته است. الحق اینها وارثان واقعی مرحوم اتحاد شوروی هستند که فکر می کردند همه چیزرا با دروغ و پنهان کاری و فریب و نیرنگ و زور و سرنیزه می شود حفظ کرد.در نهایت هم تمام مردم جهان دیدند چطوری یک امپراطوری نیرنگ و دروغ در دامهای خود ساخته ی خود گرفتار شد و در مقابل چشمان حیرت زده جهانیان فرو ریخت.
حالا این نیروهای دست پرورده کا گ ب به جای اینکه از سرنوشت شوم و غم انگیز پدر(مرحوم اتحاد شوروی)درس بگیرند همان راه خطا و ناصواب را طی می کنند تا آبادانی برای کشورشان را بوجود بیاورند.
غافل از اینکه آبادانی در غیاب آزادی و عدالت برای رشد و بالندگی خود به فکر هزاران انسان فرهیخته و با سواد نیاز دارد و بوسیله ی یک نفر بوجود نخواهد آمد.
نفس اینکه عده ی زیادی از انسانها جمع شوند وبه جای اینکه به عنوان نمایندگان ملت برای جلو گیری از گسترش فکرغلط یک فرد مبارزه کنند،اما با نهایت سقوط و پستی برای تحقق منویات یک فرد تلاش کنند عمق فاجعه و عقب ماندگی سیاسی یک ملت را نشان می دهد.
این انحطاط سیاسی است که راه را برای اصلاح سایر عرصه ها هم می بندد غل و زنجیر را به دست و پا و فکر و ذهن انسانها قفل می کند تا مبادا آرزوهای ناصواب یک فرد آسیب ببیند.
اگر این رهبران و نمایندگان بدون توجه به تجارب سایر کشورهای پیشرفته صنعتی به راه ناصواب خود ادامه دهند همان سرنوشتی صاحب فرزندان خواهد شد که نصیب پدر شد.
عمران و آبادانی را با پول نفت و گاز با دستور و بصورت میکانیکی هم می شود ایجاد کرد.این به معنای پیشرفته بودن نظام سیاسی نیست.نظام سیاسی زمانی پیشرفته خواهد بود که از حالت فردی در آمده بصورت یک سیستم سیاسی کارآمد بسترهای انتقال قدرت را بصورت مسالمت آمیز طراحی و با ایجاد شرایط مناسب برای تضارب آرا و اندیشه و رشد فکری و فرهنگی انسانها،شکوفایی وخلاقیت را برای همه مردم در تمام زمینه ها فراهم نماید. چون حفظ دستاوردها بدون انسانهای رشد یافته و پیشرفته ممکن نخواهد بود.آیا می شود دستاوردها را بدون حفاظ رها کرد؟
دیکتاتوری یعنی بدون آینده نگری و دوراندیشی مملکت را اداره و در بروز بحرانها و بی ثباتیها مملکت و مردم را درباتلاق مشکلات رها کردن می باشد. نمونه های آنهم کشورهای عراق،افغانستان،سوریه ،یمن و لیبی است که میراث شوم دیکتاتوری و استبداد را همه می بیننند.
دیدگاهها