ترکمن سسی - هشت سال دفاع مقدس، ميراث سياسي و فرهنگي گرانبهايي است که تمام اقوام ايراني خلق کردند و همه آن ها نقش اساسي و محوري در خلق آن داشته اند.
موسی جرجانی، خبرنگار پیشکسوت گلستانی و بازنشسته صداوسیما درباره خاطرات خود از دوران دفاع مقدس می گوید:
من در دوران دفاع مقدس، به عنوان مسئول اطلاعات و اخبار صدا و سیمای مرکز گرگان فعالیت می کردم و مرتب با گروه تلویزیونی خود برای تهیه گزارش و پوشش خبرهای مربوط به لشکر 30 گرگان را که در آن زمان در مریوان مستقر بود اعزام می شدیم.
در آن زمان لشکر 25کربلا نیز در غرب اهواز مستقر بود و ما عملیات والفجر 4 در منطقه سلیمانیه و پنجوین عراق را پوشش دادیم و فیلم های آن را به صورت مستند تهیه کرده و برای پخش اخبار در اختیار شبکه قرار می دادیم.
یکی از خاطرات جذاب که از آن زمان به خاطر دارم مربوط به چند روز بعد از فتح خرمشهر می باشد.
من به اتفاق آقای”همتی”، مدیر اطلاعات اخبار و آقای”ذورق”»، معاون سیاسی رادیوتلویزیون، در حال پوشش خبری جلسه ای در مسجد جامع خرمشهر بودیم. آن زمان هنوز آتش گلوله برقرار بود و شهر هیچ امنیتی نداشت.
ساعت 10 صبح جلسه آغاز شد. در همان موقع انفجاری در محوطه مسجد رخ داد و قسمتی از مسجد را با خاک یکسان کرد. ما زیر آتش گلوله بودیم و فرمانده لشکر 25 کربلا همه ما را از آن نقطه دور کرد تا کسی آسیب نبیند ما هراسان به قرارگاه 25 کربلا باز گشتیم.
خاطره دیگری که از آن زمان دارم، بدین شرح می باشد:
در یکی از این عملیات ها، من به عنوان مدیر خبر به اتفاق سه تن از همکارانم به نام های “صراط میهن ” فیلمبردار و مرحوم “فرج الله شریف الحسینی”، به عنوان خبرنگار و صدابردار “شعبان کریم پناه” که راننده گروه ما بود، عازم تهیه گزارش خبری شدیم.
مدیر شبکه تهران از من خواسته بود برای خبر 12 شب، از آخرین رویدادهای منطقه یک گزارش تصویری تهیه کنم و برای شبکه ارسال کنم. با همکاری فرمانده لشکر25 کربلا به منطقه جنگی رفتیم و گزارش تهیه کردیم. به هنگام برگشت، عراقی ها به ستون ما پی برده بودند. ستون ما یک اتومبیل راهنمای سپاه و اتومبیل دوم گروه تلویزیون و بعدی هم آمبولانس بود.
عراقی ها به سوی ما خمپاره ای شلیک کردند که به آمبولانس برخورد کرد و تمامی سرنشینان آن به فیض شهادت رسیدند. ما به سرعت خود را از درون اتومبیل ها بیرون کشیدیم و در گوشه ای سنگر گرفتیم که مبادا شلیک بعدی در راه باشد. مدتی سکوت کردیم، بعد آهسته به اتومبیل ها نزدیک شده سوار شدیم و برگشتیم.
هنگامی که به قرارگاه بازگشتیم غروب شده بود بعد از کمی استراحت از آقای میهن خواستم فیلم را به من بدهد تا با پیک آن را به فرودگاه برسانم. در فرودگاه اهواز هواپیمایی برای بردن این فیلم به تهران و تحویل به رادیوتلویزیون منتظر بود.
آقای میهن وسایل خود را بازرسی کرد، اما نوار فیلم در کیف نبود. او گفت: احتمالا در همان مکان که مورد اصابت خمپاره قرار گرفتیم وسایلی از دستم افتاد، فیلم هم در همان مکان جا مانده است. آقای میهن خواست با آقای کریم پناه «راننده» گروه و یک اتومبیل راهنما به آنجا منطقه برگردند و فیلم را پیدا کنند و بیاورند. در این موقع من صدایم بلند شد و گفتم: ما یک گروه چهار نفره هستیم و هر چهار نفر باهم به آنجا می رویم، اگر شهید شدیم همه با هم شهید شویم و اگر سالم ماندیم همه با هم سالم بر می گردیم.
در حالی که چراغ های ماشین خاموش بود به آن منطقه رهسپار شدیم. در آن موقع از شب هوا قدری مهتابی بود و ما همگی منطقه را گشتیم و پس از یکی دو ساعت جستجو در نهایت فیلم را پیدا کردیم. بعد از اینکه به قرارگاه رسیدیم، فورا فیلم را به فرودگاه اهواز و سپس به تهران فرستادم. یک ربع قبل از نیمه شب فیلم به دست سردبیر خبر رسیده بود. آن فیلم در اخبار 12 همان شب پخش شد.
https://turkmensesi.ir/%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1/9571-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%DA%A9%D8%B3%D9%88%D8%AA-%D8%AA%D8%B1%DA%A9%D9%85%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D9%81%D8%A7%D8%B9-%D9%85%D9%82%D8%AF%D8%B3.html#sigProId072db436e8
توضیح عکس: حسین کریمی – موسی جرجانی
گروه اعزامی رادیو و تلویزیون برای تهیه گزارش خبری
جبهه مریوان سال 64
- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای اسلامی منتشر نمیشود.
- نظرات بعد از ویرایش ارسال میشود.