ترکمن سسی ،مجید نیازی :همه ساله در ترکمن صحرا درمورد روز اول ماه رمضان و عیدفطر اختلاف است به این علت که برخی از حوزه های علمیه منطقه همگام باعربستان روز اول ماه رمضان و عید فطر را اعلام میکنند و برخی هم طبق اعلان رسمی کشور .
در این نوشتار میخواهیم این مسئله را از دو جنبه فقهی و اجتماعی بررسی میکنیم :
از لحاظ فقهی و روایی: روایتی در صحیح مسلم که از کتب حدیث بسیار معتبر اهل سنت است از شخصی به نام کریب نقل شده است : من به شام رفتم و در آنجا بودم که ماه رمضان فرا رسید و من شب جمعه هلال ماه رمضان را دیدم. سپس در آخر ماه رمضان به مدینه برگشتم. ابن عباس درباره هلال رمضان از من سئوال کرد وگفت: شما کی هلال را دیدید؟ گفتم: ما شب جمعه هلال را دیدیم.گفت: تو خود آن را دیدی؟گفتم: آری، و مردم نیزآن را دیدند و روزهگرفتند و معاویه نیز روزه گرفت. ابن عباسگفت: ولی ما آن را شب شنبه دیدیم. بنابراین روزه خواهیم بود تا اینکه سی روزه ماه رمضان را تکمیل میکنیم، یا اینکه هلال شوال را میبینیم. من گفتم: آیا رویت هلال معاویه وروزه او را قبول نداری؟ اوگفت: نخیر. پیامبر صلی الله علیه و سلم ، چنان بما دستور داده است (که اختلاف مطالع معتبر است)
این روایت در صحیح ترمذی هم آمده و گفته است این حدیث صحیح است .
طبق این روایت ابن عباس هلال ماهی که در شام دیده شده را قابل تعمیم به مدینه و حجاز ندانسته و دیده شدن هلال ماه را فقط برای مردم آن منطقه معتبر دانسته است نه برای مناطق دیگر و این را عمل و عقیده پیامبر عنوان کرده است .
دوم از لحاظ اجتماعی : اتحاد و وحدت و ایجاد الفت و یکپارچگی بین مردم مقوله ی بسیار مهمی است که اسلام به آن توجه ویژه ای داشته و آن را جزو واجبات دین دانسته است.به همین خاطر پیامبر اسلام (ص) وقتی به مدینه هجرت کردند اولین اقداماتشان در این راستا بود : اول بین دوقبیله اوس و خزرج که دشمنی دیرینه ای میان شان بود ایجاد وحدت کردند ، با یهودیان و مسیحیان مدینه پیمان صلح برقرار کردند ، و سپس بین مهاجرین و انصار پیمان اخوت و برادری بستند ..همچنین آیات بسیاری در قرآن در زمینه وحدت وجود دارد مثل : وعتصموا بحبل لله جمیعا و لاتفرقوا « همگی به ریسمان الهی چنگ زنید ومتفرق نشوید »
حال که وحدت بین مسلمانان فرموده قرآن و توصیه پیامبر و در نتیجه از واجبات اسلام است بر ما لازم است تا جایی
که بتوانیم این اتحاد را در وهله اول بین مردم منطقه خود حفظ کنیم . و نباید بخاطر برخی مسائل فقهی باعث اختلاف و تشدد بین مردم شویم . در اسلام اتحاد و الفت همیشه اصل بوده و روح تمامی قوانین و دستورات اسلام با این امر تنیده شده است .به عنوان مثال نماز جماعت برای الفت مردم یک محله ، نماز جمعه برای هم بستگی مردم یک شهر ، نماز عید برای همبستگی مردم شهر و روستاهای اطراف و در نهایت فریضه حج برای اتحاد تمامی مسلمانان جهان ..
وقتی که روح قوانین اسلام بر پایه و بنای اتحاد و همبستگی است چرا بخاطر تبعیت از یک کشور دیگر اتحاد مردم خودمان را بهم بزنیم و باعث اختلاف بیشتر شویم ؟ چرا برخی حوزه های علمیه در مسائل فقهی و فتاوایی که از آنها صادر می شود از جمله در مسئله رویت هلال ، امر مهم وحدت مردم که از واجبات و دستورات اکید اسلام هست را لحاظ نمی کنند ؟
همچنین جالب است بدانید که وقتی از مفتی اعظم عربستان شیخ بن باز سئوال شد که با کشور خودمان روزه بگیریم یا با عربستان ، جواب دادند : « اگر مسلماني در کشوري ساکن باشد که در آنجا براي اثبات اول ماه رمضان و شوال، روئيت شرعي را معتبر مي دانند، در اين صورت او بايد با مردم کشور خود در روزه گرفتن و افطار (عيد) موافقت کند و مخالفت با آنها جايز نيست، هرچند که در کشور ديگري (اول رمضان يا شوال) يک روز ديرتر يا زودتر باشد... و نيز براي آنکه مخالفت (با مردم) شر است، پس بر تو واجب است که با مردم کشورت همراه باشي، و هرگاه مسلمانان در کشورت افطار کردند تو نيز با آنها عيد بگير، و هرگاه روزه بودند تو نيز با آنها روزه بگير... (شیخ بن باز بعد از آوردن روایت فوق می فرمایند: ) تو بايد ابن عباس را اسوه خود قرار دهي و به قول علمايي که رأي ابن عباس را پذيرفته اند عمل کني و با اهل کشورت روزه بگيري و با آنها عيد بگيري . (مجموع فتاوى ومقالات متنوعة الشيخ عبد العزيز بن باز (جلد 15 صفحه 100)
این جواب مفتی اعظم عربستان بود که می خواست مسلمانان دیگر کشورهای اسلامی با اعلان رسمی کشور خودشان روزه بگیرند و عید را برگزار کنند نه عربستان. چون در غیر این صورت باعث ایجاد شر و فتنه در آن منطقه خواهد شد . همچنانی که در ترکمن صحرا شاهد این فتنه و اختلاف هستیم .
همچنین دکتر یوسف قرضای فقیه نام آشنای جهان اسلام و رئیس اتحادیه جهانی علمای مسلمان درمورد روئیت هلال ماه رمضان و عیدفطر می گویند : « جایز نیست که فرزندان یک کشور و یا یک شهر منقسم و تجزیه گردند به این معنا که گروهی روزی را به عنوان رمضان دانند و گروهی دیگر آن روز را افطار نموده و آن را به عنوان ماه شعبان تلقی نمایند و باز در پایان رمضان گروهی روزه دار باشند و گروهی دیگر آن روز عید گیرند. چنین وضعیتی قطعا پذیرفتنی نیست . اتفاق عالمان اسلامی بر این است که در امور اختلافی باید دستور حاکم اسلامی و یا بیانیه ولی امر مسلمانان موجب زدودن اختلاف در میان انان باشد .بنابراین هرگاه محاکم شرعی در کشوری یا شورای فتوا و یا ریاست امور دینی و .. مربوط به دولت متبوع بیانیه ای راجع به اثبات هلال ماه در رابطه با روزه رمضان و یا عید و .. صادر نمود پیروی و اطاعت آن دستور بر تمام مردمان آن کشور لازم است .» همچنین ادامه می دهند : «هنگامی که در انحای جهان میان کشورهای اسلامی نتوان به وحدت کلی و عمومی رسید ،حداقل واجب است که بر وحدت جزئی مخصوص میان مردمان یک منطقه و یک کشور اهتمام بورزیم .» (دیدگاه های فقهی معاصر ،نشر احسان ج2 ص 543 )
پس باتوجه به حدیث پیامبر در صحیح مسلم و عمل صحابه کرام از جمله ابن عباس به آن ، و نظر علمای برجسته جهان اسلام و حفظ وحدت و یکپارچگی مردم که از واجبات اسلام می باشد، شایسته است که همه مردم ترکمن صحرا با اعلان رسمی کشور ایران روزه بگیرند و عید ر ابرگزار کنند و در این راستا هر حوزه ی علمیه ای باید پیش قدم باشد نه اینکه خود عامل اختلاف و تفرقه بین مردم باشد .
به امید اتحاد و آغزی بیرلگ در ترکمن صحرا .
دیدگاهها
گفته اید «اطاعت از حاکم اسلامی واجب است بجز درمسایل فقهی » .
اتفاقا تنها موردی که ما ملزم به تبعیت از حاکم هستیم ان دست از مسائل فقهی است که مربوط به نظم عمومی جامعه است.
به عبارتی اگر ما دین را به 3 قسمت عقیده ، فقه و اخلاق تقسیم کنیم تنها موردی که لازم است از حاکم تبعیت کنیم در فقه است وآن هم قسمت هایی از فقه که مربوط به نظم عمومی جامعه است . اعلان رمضان و عید فطر هم چون مربوط به نظم عمومی جامعه است تمامی کشورهای اسلامی خود با ضوابط شرعی آن را اعلام می کنند تا مردمان آن کشور همگی روزمعینی روزه بگیرند و در روز معینی هم عید را برگزار کنند تا نظم جامعه حفظ شود. بنظر شما اگرهر مسجد یا حوزه ای مستقلا خود اعلام کند فردا رمضان است یا عید است بهتر است یا اینکه حکومت مرکزی آن را اعلان کند تا تمامی مردمان آن کشور باهم و در یک روز رمضان را شروع کنند و در یک روزهم عید را برگزار کنند ؟ من که مورد دوم را انتخاب می کنم .
گفته اید: « رویکرد شما بوی سیاست میدهد تا دیانت »
وقتی به امری سیاسی کاری گفته می شود که فرد به دنبال منفعتی برای خود یا حزبش باشد که مغایر با منافع عمومی مردم باشد اما مردم عادی که با اعلان رسمی کشور روزه میگیرند و عید را برگزار میکنند به دنبال منافع دنیوی نیستند چون در این مورد هیچ نفع شخصی به کسی نمی رسد همچنین با این کار هیچ ضرری به شخصی وارد نمی شود و هیچ حقی هم پایمال نمی شود بلکه تبعیت از اعلان رسمی کشور به نفع خود مردم وجامعه است ، بخاطر وحدت و نظم جامعه . از آن گذشته این نظر دارای دلیل فقهی قوی است و دلیل آن حدیث پیامبر است .حدیثی صحیح از کتاب معتبر صحیح مسلم .
معلوم است شخصيت هاي حق طلب به عنوان مرجع درنظزگرفته ميشوند.شما كه علما علما ميكرديد.مصوبه محفل فقهي راهم زيرپاميگذاريد .هرچه سياسي هست مي آوريداگرشخصيت هاي مرجع شما اين ها هستند حق نداريد به مرجع ديگران معترض شويد.وحدت واقعي دلي وقلبي است نه ظاهري بگذاريد.اينكه دريكروز عيد بگيريم نشان برادري ووحدت واقعي نيست بلكه احترام به باورهامون ووقتي نگاهمون به هم مي افتد ازته دل به ديدن هم شادشويم وبه هم احترام خالصانه بگذاريم .نه اينكه دريكروزعيدبخوانيم وهزارتهمت وافترا بارخودكنيم وخودمان رابرتر ونزديكتربه خدا بدانيم .مشكل اسلام ماه نيست بلكه دل هاي تاريكيست كه همديگرراقبول ندارند.درجايي به قدرت علما اشاره كردين بودين برادرم قدرت اهداشدني نيست قدرت بايددرخودافرادبايدبه ظهوربرسد.اگرمثل شما درمقوله قدرت فكركنيم .مظلومين واقليت هميشه بايدغلام حلقه به گوش باشند.آرزوي من وشمادرزمينه وحدت يكيست اماازدوديدگاه متفاوت.شايد ظاهرامخالف شما مينويسم اما من هم به اندازه شما دنبال وحدتم وحدت واقعي كه آرمانشهريست امادستيافتنيست.
اولا این یک بحث علمی است و نظر صحیح با دلیل و برهان باید ثابت شود ،در این مورد دلیل بنده حدیث پیامبر در صحیح مسلم بود ، نمی دانم چرا پذیرفتن حدیث پیامبر اینگونه سخت و گران است ؟!! در ثانی اگر بپذیریم ادله فقهی هر دو دلیل صحیح هم باشد بنده توضیح داده ام که با توجه به روح قوانین اسلام و مقاصد دین و فقه اولویات ، آن رای و نظری که بیشتر به مصلحت جامعه است و باعث همدلی و اخوت قلبی می شود ترجیح دارد چون یکی از دلایل تشریع عیدفطر ایجاد وحدت و برادری دینی بین مردم است و شایسته نیست که هر حوزه و مسجدی بدون توجه به این امر مهم جداگانه عید را برگزار کند .
جناب مهمان متاسفانه تا اینجا هیچ گونه نقد قابل توجهی بر مطالب بنده نشده و صرفا متهم به سیاسی کاری و ناآگاهی شده ام .
شما متاسفانه خودتان رابرحق ميدانيداولين كامنتم رادقت نكرديد گفتم رويت درقشم .ماهم به اندازه ي شما رسول اكرم راتاج سر خود ميدانيم .اگردقت كرده باشين بحث اصلي روي تابعيت ازحاكم است ونيزاعتنا به منجمان .كسي شما را به ناآگاهي متهم نكرده .گرچندشما مارابه تفرقه وعدم تبعيت ازرسول اكرم متهم كرده ايد .هرانسان ومومني مخيراست طبق آنچه كه به نظرش به تقوانزديكتراست عمل نمايد.فقه مصلحت پذيرنيست اماسياست چرا.
پس خواهشا بدون اطلاع نگویید فقه مصلحت پذيرنيست ، که سخنی بس غریب و بعید است .