ترکمن سسی - ناصرقلی سارلی در یادداشتی نوشت: این روزها، خبر نگرانکنندهای درباره پسنشستن آب دریای خزر منتشر شده است و از آن وخیمتر، اینکه گفتهاند روسیه دهها و صدها بند و سد بر روی رود ولگا درحال طراحی و اجرا دارد؛ رود عظیمی که گویا بیش از ۹۵ درصد آب دریای خزر را تأمین میکند.
این استاد دانشگاه و فعال اجتماعی و فرهنگی در گروه تلگرامی فصل همدلی نوشت:
برای نسل ما که در دوران دبستان، دریاچه آرال را بهعنوان یکی از دریاچههای شوروی، کشور همسایه آن زمان، روی نقشه کتاب درسی خود دیده بودیم و سپس دریافتیم که با دستکاری انسان به چه سرنوشتی دچار شد، خبری ناگوار است؛ بهویژه آنکه در سالهای اخیر، سرنوشت دریاچه ارومیه نیز خود آیینه عبرتی است. مرگ تدریجی دریاچه ارومیه را همگی به چشم دیدیم اما هیچ و هرگز نتوانستیم انسان را از دستکاری مخرب در طبیعت بازداریم.
در باورهای عامیانه که به متون ادبی نیز راه یافته، بوتیمار را پرندهای میدانند که از کم شدن آب دریا غصه میخورد و ازقضا، یکی از دو گونه این پرنده در سواحل دریای خزر زیست میکند. با این حساب، باید گفت بوتیمار حق داشت و سرنوشت دریای خزر را میدانست.
به سویههای سیاسی و ژئوپلیتیک اقدام روسیه در طراحی بندها و سدهای فراوان بر سر راه رود ولگا کاری ندارم اما روشن است که تمام کشورهایی که در دریای خزر ساحلی دارند از این دستکاری بزرگ لطمه خواهند دید و بسیاری از منافع اقتصادی، پوشش گیاهی و جنگلی و جاذبههای طبیعی خود را از دست خواهند داد.
پسنشستن دریای خزر در دو دهه اخیر در خلیج گرگان، سواحل بندرترکمن و گومیشتپه مشهود بوده است. سواحلی که ما در کودکی و نوجوانی در دریای آرام آن شنا میکردیم و بهسبب نبود موجهای تند، امکان پیشروی چندصدمتری در دریا را داشتیم هماکنون هم با پسنشستن دریا، به بیابان و ریگزاری تبدیل شده است.
حال این روزها و آینده دریای خزر آنگونه که از دیدگان ساحلنشینان بندرترکمن و گومیشتپه به دید میآید، انگار همان تصویری است که یحیی هاشمی بیش از چهل سال پیش در شعری به نام بندرترکمن ترسیم کرده است:
اندوهِ پسنشستنِ دریا
در چشمهای گودِ مورّب
که گوئی
هماره افق را میکاوند
حتی آن دَم
که رویاروی
در چشمانت مینگرند.
هجوم رنج و
غرورِ هرگز واپس ننشستن. -
این حکایتی کهن است
که دیدگانِ ترکمنی
به کمسخنی
اندکی از آن را باز میگویند.
دیدگاهها