ترکمن سسی - بهرام جرجانی - بیستوهشت سال از تأسیس استان گلستان گذشته است؛ سالهایی که هر سال با واژههایی چون «توسعه»، «عدالت»، «رشد» و «افقهای روشن» معرفی شدهاند. اما در لایه زیرین این تعبیرهای رسمی، واقعیت هنوز همان پرسش ساده است: گلستان واقعاً چقدر پیش رفته و چقدر در چرخه وعدهها گرفتار مانده است؟
گلستانِ ۲۸ ساله؛ میان پیشرفتهای پراکنده و عقبماندگیهای ساختاری
۱) بحران آب؛ مسئلهای که دیگر نمیتوان با جملات زیبا پوشاند
بنا بر اعلام رسمی مسئولان، اتکای اصلی آب شرب استان بر منابع زیرزمینی است؛ منابعی که سالهاست تحت فشار و کاهش جدی قرار دارند.
قطعیهای مکرر آب در برخی مناطق شهری و روستایی نشان میدهد که پروژههای آبرسانی هنوز نتوانستهاند به نقطهای برسند که مردم خروجی آن را لمس کنند.
این حجم از ناپایداری در تأمین یک نیاز حیاتی، برای استانی که ۲۸ سال پیش با هدف «مدیریت مستقل» شکل گرفت، قابل توجیه نیست.
۲) تالابها، دشتها و زیستبوم در آستانه فرسایش
هشدارهای کارشناسان درباره کاهش ورودی آب تالابها، فرسایش خاک، افت سفرههای زیرزمینی و روند بیابانیشدن بخشی از اراضی استان، نشانهای روشن از بحران زیستمحیطی است.
ادامه این روند، نهتنها توسعه استان را مختل میکند، بلکه میتواند ساختار زندگی و اقتصاد گلستان را در دهه آینده تحت تأثیر جدی قرار دهد.
٣) زیرساختهایی که نیمهتمام ماندهاند
برخی محورهای حیاتی استان همچنان در شمار مسیرهای حادثهخیز قرار دارند.
مراکز درمانی با چالش کمبود نیرو و ناپایداری مدیریتی روبهرو هستند؛ وعدههایی از جمله تبدیل وضعیت نیروهای روزمزد و شرکتی سالهاست داده شده، اما خروجی ملموس هنوز شکل نگرفته است.
در حوزه صنعت و گردشگری، ظرفیتهای استان بیش از آنکه بالفعل شوند، در حد شعار و طرح باقی ماندهاند؛ دلیل اصلی: زیرساخت ناکافی و نبود مدیریت منسجم.
۴) اتکای خاموش و ناخواسته به مازندران
گلستان با هدف «استقلال اداری، هویتی و توسعهای» از مازندران جدا شد.
اما امروز، پس از ۲۸ سال، بخشی از این استقلال همچنان روی کاغذ مانده است:
برای برخی خدمات درمانی و تخصصی، مردم هنوز ناچارند به استان همسایه مراجعه کنند.
بسیاری از تصمیمهای مهم در حوزه آب، منابع طبیعی و جنگل، به دلیل پیوستهای مشترک، عملاً وابسته به ساختارهای مازندران است.
حتی در حوزه اقتصادی و گردشگری، بخش قابل توجهی از جریان خدمات و حملونقل هنوز از مسیرهای مازندران تأمین یا مدیریت میشود.
این اتکا همیشه بد نیست، اما پرسش جدی این است که گلستان پس از ۲۸ سال، چقدر توانسته روی پای خود بایستد؟
۵) مراسمها برگزار میشوند، اما مسائل باقی میمانند
همهساله جشنوارهها، هفتهها، همایشها و افتتاحیههای متعدد برگزار میشود؛
اما جشنها و مراسمها، بدون اصلاح ساختار و برنامهریزی بلندمدت، نمیتوانند نشانه توسعه باشند.
مردم امروز بیش از تشریفات، به کارآمدی، شفافیت و اثرگذاری عملی نیاز دارند.
جمعبندی؛ گلستان نیازمند شجاعت در تصمیمگیری است
گلستان استانی است با استعدادهای بزرگ و دستاوردهای کوچک؛ ظرفیتی که اگر با مدیریت علمی و پیگیری مداوم همراه شود، میتواند یکی از الگوهای توسعه پایدار در شمال کشور باشد.
اما رسیدن به این جایگاه، تنها با پایان دادن به فاصله میان حرف و عمل ممکن است.
پرسش اصلی همچنان باقی است:
گلستان ۲۸ ساله امروز در کدام مسیر حرکت میکند؟
و چه زمانی قرار است این مسیر، به جای شعار، به سمت واقعیت و نتیجه تغییر کند؟
بهرام جرجانی
کارشناس حقوق و فعال اجتماعی
Legal Expert | Social Justice Advocate






- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای اسلامی منتشر نمیشود.
- نظرات بعد از ویرایش ارسال میشود.