ترکمن سسی - رشید نافعی - وقتی فینال بازیهای والیبال لیگ ملتها بین لهستان و آمریکا را تماشا میکردم، پایان بازی و برد لهستان، حرکت تماشایی دو تا از بازیکنان هم پست ( پشت خط زن) لهستان و به نوعی رقیب تیمی همدیگر (کورک و کاچمارک) را دیدم.
با اتمام بازی و قهرمانی شان، طوری همدیگر را بغل میکردند و اشک شوق میریختند که میتوانست همه را به تعظیم و تحسین وادار کند و درسی و عبرتی برای ماها میتوانست باشد. چون کاچمارک با بازیهای درخشانش کورک با آن عظمتی را نیمکت نشین کرده بود. ولی در اینگونه موارد ما در کجا قرار داریم؟ اگر کاری توسط من و ما و گروه و قبیله ما انجام نگیرد باز قابل قبول می دانیم؟
از این منظر پیام آن حرکت تماشایی این میتواند باشد: در هر جایگاه، عنوان، با هر شخصیتی که داشته باشیم، بزرگترین مولفه و آیتم همگرایی یک چیز است و تا آن مهم محقق نشود سخت خواهد بود بقیه امورات رگله شود . و آن نیز چیزی نیست غیر از کنار گذلشتن منیت، نگاه قبیله ای و نگاه جزیره ای به امور ..حالا هر کار باشد از والیبال بگیر تا انتخابات و.....
ولی در مقابل، اگر همه سر یک اولویت بندی و قبول جایگاه افراد با معیارهای تعریف شده، هم گرا شویم و قبول کنیم منافع فرد فرد جمع در تضاد و عرض همدیگر نیست و میشود منافع را طولی نگاه کرد که اگر من به جایی برسم دست دیگر جمع نشینان را بگیرم و نفع همه در اینگونه نگاه کردن است، شاید بشود کاری برای خود و مردممان بکنیم و گرنه با توجه به اینکه از نزدیک دستی بر آتش داشته ایم و داریم مصداق ضربالمثل ترکمنی: دوزاغینگ داشینا آیلانماق.. خواهد بود.
حالا قضاوت با شماست، آیا میتوانیم نگاهی مثل بازیکنان لهستان داشته باشیم که با این نگاه و کار تیمی قهرمان جهان میشوند؟
یا اینکه در جا بزنیم و همان جایی باشیم که الان هستیم ؟!
خرد یارتان
- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای اسلامی منتشر نمیشود.
- نظرات بعد از ویرایش ارسال میشود.